Thursday, October 22, 2020

ترانه ناممکنا ممکن میشن با عشق - مهدی یعقوبی

 

وقتی کنار من که رویاته 

دنیا به رنگ چشم دریاته

تو این شبای وحشت و کابوس

آرامشم لبخند زیباته


حس می کنم از دورها دستت

اینجا لب ایوون تو دستامه

عطر زلال و روشن و مستت

جاری به رگها و نفسهامه


وقتی به پشت پنجره چشمام

از دوریت نم نم که بارونه

من دوستت دارم که می پیچه

یکهو که رو بوم و درِ خونه


تو شوره زار یاس و دلتنگی

تو تکیه گاهی مث یه کوهی

تو غربت دلمرده و سنگی

تو حس پیروزی بر اندوهی


اینجا قناری ها نمی خوونن

بر گردی از راه سفر تا تو

ای از تبار نور و آیینه

ناممکنا ممکن میشن با تو


هرگز که حتی یک نفس یک دم

بی یاد تو هرگز نموندم من

بر روی صدها پرتگاه مرگ

با خاطراتت زنده موندم من


تو روزگار آهن و فولاد

باور بکن افسرده ام بی عشق  

بی عشق تو ای روح خوبی ها

باور بکن من مرده ام بی عشق

مهدی یعقوبی

No comments:

Post a Comment